شعر و ترانه
دو شنبه 21 شهريور 1398برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : علی حبیبی
سلام وشکر که حال تو یک نفر بد نیست منم به لطف شما زنده ام اگر بد نیست کنون که حرف دلم را به شعر می خوانی برای صحبت با من کمی نظر بد نیست نظرات شما عزیزان:
سلام
منم به لطف شما زنده ام اگر بد نیست لطفا به دفتر دلنوشته های من سر بزنید اگه مایل به تبادل لینک هم بودین خبر بدین ممنون
توی خیابون ذهنم رژه میرن
این سوالا که بی جوابترن نمی تونن منو بخوابونن قرصهام از خودمم خرابترن ........... (یه دونه ای علی جان)
سلام اقای حبیبی وبلاگ خوبی داری بالاخره فارغ التحصیل شدید!!!!!!!!!!!بهتون تبریک میگممممممممممممم
سلام داداش شرمنده وقت نداشتم برم نت...دمت گرم بابا وب باحالی داری...راستی اگه میتونی بیشتر شماره تلفن چمع کن تا شعر.....
پاسخ: سلام چاکرتیم و مرسی که سر زدی نمی دونم به خدا کی شماره گذاشته اما تو 1 امار از خونه بگیر شاید فهمیدیم ها RockStar
![]() ساعت15:47---22 شهريور 1390
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم، چیزی نظیر آتش در جانم پیچید. سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تقتگی خورشید جوشید از دو چشمم، از تلخی تمامی دریاها در اشک ناتوانی خود ساغری زدم...
ای کاش می توانستند از آفتاب یاد بگیرند که بی دریغ باشند در دردها و شادیهاشان، حتی با نان خشکشان و کاردهایشان را جز از برای قسمت کردن بیرون نیاورند... وب خوبی داری ممنون از لینکت
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |